-
معجزهی شاعری
سمت آغوش تو هرچند خطر بسیار است هرکجا سرو قدی هست تبر بسیار است سایه ی این همه شک کشته یقینهایم را بس که در…
-
میترسی
تو از بودن کنار من، تو از آغاز میترسی شبیه جوجه قمریها، تو از پرواز میترسی دهن کج می کنی بر طالع و تقدیر، این…
-
انکار
من همانم که زدم دست به انکار خودم عهد بستم نکنم تکیه به افکار خودم شرح حال دلِ آشفته و پر دردم را می سپارم…
-
پاییزیترین خانه
به پاییزیترین خانه، بهارانی نمیماند یقینا بغضِ من در سینه زندانی نمیماند شکرخند لبان من پر از اندوه یک بوسهست به لبهایم دگر ،لبخند…
-
باغ زندگی
درخت باغ این خونه، شبیه زندگیمونه تو باغ زندگیه ما، تویی نوری و همخونه تو این باغ پر از گرمی برامون غنچه گل داده میخنده…
-
صبحت بخیر ای زندگی
ای صبح زیبایی سلام آغازه هر دلدادگی الوند من صبحت بخیر ( صبحت بخیر ای زندگی ) آه ای خدای صبح نو صبح طلوع و…
-
برقص.م.ا
اگرچه زخمی و خسته، کبوترانه برقص! بلند شو وسط تیغ و تازیانه، برقص! تو آب، پای نهالت به خون خود دادی به وقت رویش هر…
-
این مرد
دیگه زمان از دستِ من رفته نیستی و حتی باورش سخته تقدیرِ ما از هم گسستن بود زانو زده مردی که سرسخته زانو زده تو…
-
بهم رسیدن
پروانه شد دلِ ما از پیله های تکرار بعد از بهم رسیدن معنی نداره دیوار پاییز رفته دیگه فصل گل و رهاییست اعجاز و…
-
تلخیِ روزگار
پیراهنم هنوز به کنعان نمی رسد تلخیِ روزگار به پایان نمی رسد یک لحظه عشق تو از سر نمی رود دستِ وصال گر چه به…