آهو فراری

گفتم کمی قدم بزنم در کنار تو
این من! منِ گرفته‌ی در گیر و دار تو

دستم به پای سرو بلندت نمی‌رسد
ای هر چه هست  سرو و صنوبر تبار تو

از لحظه‌ای که دیدمت این شعرها شده:
ابیاتِ عاشقانه‌ی در انحصار تو

ای شرم گُر گرفته‌ی عشق لبالبم
من آهوام! فراریِ در اختیار تو…


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *